۳۱
فروردين
"سوء تفاهم" نام نمایشنامه ای بسیار زیبا و هنرمندانه اثر "آلبر کامو" ست که به نوعی داستان زندگی همه ی ما انسان ها را روایت میکند، همچون من که تمام هفته ی پیش -و شاید هم بیشتر- و هنگام خواندن این کتاب متوجه نبودم که خود نیز گرفتار سوء تفاهمی بزرگ در زندگی ام هستم!
حوادث و رویداد های زندگی، همیشه آنطور که ما می خواهیم و انتظارشان را میکشیم پیش نمی روند، اصلا شاید هیجان زندگی در همین غافلگیری هاست! آنجا که فکر می کنی تمام کائنات، تنها برای تو و به نفع تو کار میکنند و به یک باره می بینی که هیچ!
هیـــچ برایت نمانده جز خودت و راه مبهمی که پیش رو داری ... و صد البته که همه می دانند من تا چه حد، دیوانه ی هیجان بوده و هستم ... و خواهم بود :)
اما آنچه که در این وضعیتِ مضحک! اهمیت پیدا میکند اینست که حرکت بعدی مان را در شطرنج زندگی، چه انتخاب کنیم؟! من معتقدم هر گاه که خود بخواهیم و اراده کنیم توانایی مواجه با این برنامه های شکست خورده و آرزوهای اضافی را بدست خواهیم آورد. اصولا برای همگان دو راهی دشواری ست، انتخاب بینِ عادت به وضع موجود و یا تصمیم برای تغییر شرایط ...
در هر صورت، اختیار تنها با ما و افکارمان است که تعیین کننده ی سبک بازیِ ماست و در این شرایط خاص، کلاه بنفشم به من می گوید که من قطعا دومی را انتخاب خواهم کرد! انتخابی که انتخابش ثمره ی مشورت با دوستانی ست که مرا مورد لطف خود قرار دادند و برایم وقت گذاشتند ...
پس همانطور که می بینید، گاهی مواقع گرفتار سوء تفاهم شدن خوبست و اتفاقا خیلی هم بکار آدم می آید!
و حرف آخر اینکه بنفشه ها هم همیشه بنفش نیستند،
گاهی باید رنگی باشیم!