رویـــا های ِ بنفــــش

اندکـــی صبـــــر، سحـــــر نزدیکـــــ اســـــت ...

رویـــا های ِ بنفــــش

اندکـــی صبـــــر، سحـــــر نزدیکـــــ اســـــت ...


...
من یک مربی ام :)

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

سالی که نکوست، از بهارش پیدا ست!

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۲ ب.ظ
     از اولین روزی که با شور و شوقی کودکانه پا به مدرسه گذاشتم و از بودن با معلمان و دوستانم لذت بُردم، تا به امروز که سعی دارم خودم هم، یکی از همان معلمانِ دلسوز باشم، حدود چهارده سال می گذرد. در این مدت، همیشه زمان هایی بوده که به هیچ عنوان نمی توانستم خودم را برای رفتن به مدرسه، قانع کنم و روز هایی هم بوده که از شدتِ ذوق و هیجان، و تنها برای اینکه ثانیه ای از کلاسم را از دست ندهم، یک ساعت زودتر در دانشگاه یا مدرسه حاضر شده ام! مثل صبح یکشنبه ی همین هفته، پانزدهم فروردین ماه نود و پنج :)
   اما براستی علتِ بروز چنین رفتار هایی چیست؟ چرا همه ی ما گاهی اوقات دچار خستگی و تنبلی در درس خواندن می شویم و گاهی اوقات هم سرشار از انرژی؟ چرا باید کسانی صرفا بخاطر گرفتن مدرک درس بخوانند و در پایان هم، هیچ علاقه ای نسبت به رشته تحصیلی و یا شغل خود نداشته باشند؟ تازه اگر شانس آنها را یاری کرده و اساسا، شغلی نصیبشان شده باشد!  
   در اینکه عوامل بسیاری در این موضوع دخیل اند هیچ شکی نیست اما همیشه یکی از موارد تاثیر گذار برای من، طرز برخورد و رفتار و گفتار یک معلم یا استاد با شاگردانش و در واقع شخصیت اجتماعی فرد بعنوان یک مربی، بوده و هست! بسیار برایم پیش آمده که بخاطر رفتار ناپسند یک مربی در کلاس، حتی از خود آن درس هم زده شده ام و گاهی هم در یک کلاسِ خارج از برنامه شرکت کرده ام، فقط بخاطر نحوه ی آموزش و بیان و رفتار معلمم! 
   فارغ از اینکه اساسا باید انگیزه ی انسان ها برای یادگیری و آموختن، انگیزه ای درونی باشد و این سوال که آیا چنین طرز فکری، راجع به استادان و معلمانم، صحیح است یا نه، هنوز پاسخ یک سوال مهم، مبهم باقی می ماند ...    
   چیست که از ما یک مربی نمونه می سازد؟ چرا باید یک نفر شایستگی تربیت و آموزش به افراد جامعه را داشته باشد و دیگری نه؟ چرا اخلاق و روحیات یک مربی تا این حد بر فرآیند یادگیری و میزان انگیزه ی دانش آموزانش موثر است؟ و ...
   
    تمام اینها، سوالاتی ست که در اولین هفته ی بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال جدید، ذهن من را به خود مشغول کرده است و بینهایت امیدوارم در ادامه ی این راه دشوار و البته لذت بخشِ معلمی، به پاسخ هایی قانع کننده -از نظر خودم- برسم ...
  
    شاید هم وقت آن است که از کلاه های تفکرم* استفاده کنم ...!


   بنفـــــش فکر کنیـــد :)

* اشاره به کتاب شش کلاه تفکر (نگاهی تازه به مدیریت اندیشه)، اثر دکتر ادوارد دبونو، برگردان: آذین ایزدی فر
   
  • بنفشه یغموری

نظرات  (۴)

میدونم که معلم فوق العاده ای میشی...
پاسخ:
تنکیـــو دیــِــر :)
کلاه بنفش عالی است. یعنی کلاهی که اثر خودت را روی کار میگذارد!
پاسخ:
بله :) ممنونم ...
عالی بود ، پست تورو که خوندم مشتاق شدم برم پست کزایی خودمو تموم کنم :) یک هفتس وقت نمیشه تمومش کنم:)))) 
ولی منم یکی ازمعضلاتم همین انگیزس .حالا مفصل راجع بهش مینویسم، ممنون حس خوبی داشت :)
پاسخ:
پس از همین حالا منتظرم که پست جدیدت رو بخونم ^___^
ممنونم :)
  • فاطمه سهرابی
  • بسیار زیبا نوشتی . این سوال من هم بوده و هست ... ولی من طی تجربیاتی که از تدریس داشتم اینو میدونم که یکی دو عامل تاثیر نمیذارن بلکه عوامل زیادی تاثیر میذارن ... استفاده از متد جدید ... خوش اخلاقی و خوش برخوردی و البته خوش تیپی ^_^ . و اینکه باید معلم خودشو به روز نگه داره و مدام مطالعه داشته باشه ... البته خیلی عوامل هستن و اینا فقط بخشی از اونان ... 
    پاسخ:
    بله، منم کاملا با حرفات موافقم ...
    ممنون از نظرت :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی